Beschrijving:
پدربزرگ گفت: «اگر یکی از آن کوتولهها آنجا پاسبانی نمیداد، میتوانستیم طلاها را به آسانی به دست بیاوریم.»
پسرک پرسید: «مگر چه کاری از دست یک کوتوله بر میآید؟
بیا برویم آنجا و طلاها را برداریم.»
پدربزرگ لبخندی زد و گفت:«ای کاش به همین سادگی بود، پسرم… .»
Other Books By - Wolfram Hänel
Золото на вістрі веселки 
にじの はての きん 
Gold at the end of the rainbow 
Das Gold am Ende des Regenbogens 
Le pot d’or au pied de l’arc-en-ciel 
Goud aan het eind van de regenboog Terug
