
Beschrijving:
دُختَرِ کوچَکی سگی را می بینَد.
او از سَگ می تَرسَد.
پِدَرَش به او نِشان می دَهَد که سگ تَنها می خواهَد بازی کُنَد.
این برایِ دختر هَم هَیَجان اَنگیز است و هَم سرگَرم کننده.